با توجه به آسان شدن عکاسي در زمانه ما، فرهنگ مصرف گرايانه ما به حوزه عکاسي نيز رسيده است و ما مانند ديگر اجناس و کالا همواره در حال مصرف کردن عکس ها هستيم. اين به معناست که روزانه با تعداد بسيار زيادي عکس در همه ژانرهاي عکاسي مواجه هستيم و با سرعت از کنار آن ها عبور مي کنيم. عکاسي معماري نيز يکي از اين حوزه هاست که عکس هاي زيادي در آن روزانه در سبد مصرف عکس ما قرار مي گيرند.
عکس هاي معماري به نوعي جبران کننده حس حضور فيزيکي ما در مکان هاي مختلف با معماري هاي مختلف مي شوند. مزيت هاي عکاسي معماري فوق العاده اند؛ اين نوع عکاسي به مردم اجازه مي دهد که يک درک بصري از بنا هايي که هرگز ممکن است به آن جا نروند داشته باشند، همچنين به ما اين امکان را مي دهد تا دايره واژگان و اطلاعات معماري خود را افزايش دهيم. اما همچون هر پديده اي به مشکلات و مضرات آن هم بايد واقف باشيم. جرمي تيل در يکي از فصول کتابArchitecture Depends مي نويسند: “عکس باعث مي شود ما آنچه پيشتر براي ساخته شدن يک بناي معماري اتفاق افتاده است را فرموش کنيم؛ زحمات و سختي هاي که در اين راه کشيده شده است. هم چنين باعث مي شود که آنچه قرار است در ادامه بر سر آن بنا بيايد را نيز فراموش کنيم، کثيفي، آسيب ديدگي و … چرا که عکس زمان را متوقف مي کند. يا به عبارت ديگر (در خصوص عکاسي معماري) عکس، آن بنا را در زمان متوقف مي کند. عکاسي معماري بناها را از زمان و تنفس (گذر زمان) جدا مي کند. و اين براي معماران لحظاتي را فراهم مي کند که مايه آرامش و تسلي شان مي شود تا گمان کنند معماري بالاتر و فراتر از امواج (مخرب) زمان مي ايستد”.
نکاتي که در ادامه آمده است با اين هدف ذکر شده اند که نه تنها توانايي بصري عکاسي معماري را در شما تقويت کنند بلکه فراتر از آن، داستاني که هرعکس معماري روايت مي کنند مد نظر بوده اند. از اين نظر که به شما کمک کنند تا به وراي هر عکس برويد و از آن طريق روابط بين بناها، محيطي که در آن قرار دارند زمان و فضا را درک کنيد.
افراد معمولاً علاقه دارند که دراماتيک ترين زمان را براي عکاسي از يک بناي معماري انتخاب کنند. مثلاً ترجيح مي دهند در هنگام غروب که سايه ها بلند و نورها روشن تر هستند، عکاسي کنند. اگرچه عکاسي در اين ساعت ها به عکس هاي تاثيرگذاري مي انجامد، اما يادمان باشد که (اين عکس ها) ظرفيت ساختمان را فقط در يک نقطه زماني (مثلاً همان غروب) نشان مي دهند. بنابراين عکاسي کردن از يک بنا در طول روز و زمان هاي مختلف آن يا حتي در شرايط مختلف آب و هوايي، نتيجه مهمي خواهد داشت: يک داستان کامل تر از آن بنا و ارتباطش با محيط روايت خواهد شد.
فارغ از اينکه در چه زماني عکاسي مي کنيد، نور مناسب عکس هميشه يک الويت است. نور مناسب در عکاسي معماري باعث تاکيد برفضا (مکان)يا يک ساختار يا اتسمفر خاص مي شود و بنابراين نقش پررنگي در شکل گيري ديدگاه مخاطب عکس درباره آنچه از آن بنا مي بيند، دارد.
بازي کردن با پرسپکتيو براي عکاسان معماري نه تنها يک سرگرمي است که مي تواند نتايج خوبي نيز به دنبال داشته باشد. صرف زمان براي يافتن زواياي مختلف جهت عکاسي از يک بنا مي تواند به ايجاد يک نگاه کلي و واقع گرايانه يا برعکس يک نگاه انتزاعي در خصوص آن شود و نگاه تازه اي را بر انگيزد.
جرمي تيل در کتابش جايي نقل مي کند : “ويراستار کتاب از پذيرفتن اينکه عکسي با حضور يک آدم در يک بنا روي جلد قرار بگيرد خودداري مي کرد. اما زماني که به او گفتم آدم را با يک دوچرخه بدون رکاب زن جايگزين کنيم پذيرفت”. در يک روند تاريخي، عکاسان معماري معمولاً از حضور آدم ها در عکس هايشان به اين علت که خلوص و يک دستي موجود در فضا را از بين مي برند، خودداري مي کردند. خوشبختانه، تعدادي از عکاسان معماري مشهور، به شکستن اين روند و سنت تاريخي روي آورده اند. معماري بدون ما (آدم ها) وجود نداشته و ندارد. بنابراين از نشان دادن ما در عکس ها خجالت زده نباشيد.
اگرچه عکاسي با زواياي باز هميشه يکي از بهترين انتخاب ها در عکاسي معماري است، اما بناها هزاران جزييات ريز در ساختارشان دارند که در عکس هاي باز زوايه هاي باز از نماي بيروني آن ها ديده نمي شوند. عکاسي از جزييات بناها مي تواند اطلاعات مفيد تري درباره تاريخ آن بنا يا ساختمان ارايه دهد.
تصور کنيد که چه اندازه غافل گير مي شويد زماني که يک بنا را که فقط از يک زوايه خاص و با يک پرسپکتيو خاص در تعدادي عکس از آن ديده ايد، از نرديک ببنيد. تلاش براي القاي يک ديدگاه خاص درباره يک بنا (مصادره به مطلوب) با عکاسي از آن از يک زوايه و نماي خاص يکي از آفات عکاسي معماري است. اجازه دهيد بار ديگر نقل قولي از جرمي تيل بياوريم: ” اگرچه اين يک باور اغراق شده است که معماران طراحي شان را بر اساس داشتن يک منظره خوب براي عکاسي انجام مي دهند، اما نکته درست تر اين است که عکاسي در حال تبديل شدن به يک مرجع براي عکاسي است”. تلاش براي ثبت يک بنا از نماهاي مختلف اش و پوشش تمام فضا و محيطي که به آن تعلق دارد (به جاي عکاسي از آن از يک زوايه خاص) اگرچه امري مشکل است اما غيرممکن نيست.
ايجاد تغييرات در عکس ها يک استاندارد کاملاً پذيرفته شده در جهت ايجاد حس و حال مد نظر عکاس در عکس است. در حالي که عکس ها بايد با يک ديد آگاهانه در خصوص اينکه چه ميزان تغييرات در يک عکس صحيح است ويرايش شوند، Photoshop و Lightroom از جمله بهترين ابزارهاي اين کار هستند که امکانات پيشرفته اي را براي ويرايش در اختيار کاربر قرار مي دهند. همچنين يک محيط خوب ويرايش مجموعه عکس هاي پانوراما براي عکاسي معماري نرم افزار Hugin است.
اگر هدف شما اين است که عکس هاي حرفه اي و با کيفيت در عکاسي معماري ثبت کنيد، تهيه تجهيزات مناسب و با کيفيت براي اين کار يک قدم مهم و پربازده محسوب مي شود. در ميان ابزار و تجهيزات مختلف دو مورد حايز اهميت زيادي هستند: لنز وايد (لنز هاي با فاصله کانوني کم) براي عکاسي به خصوص از محيط هاي داخلي و ديگري يک سه پايه براي عکاسي در شرايط نوري نا مناسب. موارد ديگري همچون polarizer نيز مي تواند به ايجاد تضاد (contrast) بيشتر و عکس هاي با وضوح بالا کمک کند. استفاده از کوادکوپکتر و تجهيزات عکاسي هوايي نيز مي تواند به افزايش تنوع و کيفيت کار شما کمک کند.
بازگشت چندباره به يک محل و عکاسي از آن، مي تواند به بسته به نوع معماري موجود در آن، لايه هاي جديدي از معماري بنا را همچون، بازسازي، تکميل شدن و … به نمايش بگذارد. البته ديدن عکسي از يک بناي کامل شده بسيار لذت بخش تر است، اما چرا معماري بنا را فراتر از آن پايان جذاب اش دنبال نکنيم؟ دنبال کردن معماري يک بنا در طول زمان و عکاسي از آن مي تواند جذاب باشد.
زماني که درباره تاريخ يک بنا مطالعه مي کنيد، اطلاعات مفيدي درباره آن به دست مي آوريد که در زمان عکاسي در پيدا کردن بهترين نماها براي هرچه بهتر منتقل کردن ذات و جوهره ايده اصلي آن بنا به مخاطب تاثيرگذار خواهد بود.
منبع:https://www.archdaily.com
براي مطالعه بيشتر در خصوص ديگر سبکهاي عکاسي مي توانيد از لينکهاي زير استفاده کنيد:
درباره این سایت